آریا جونم، گل پسرم، بدنیا خوش اومدی
جمعه 25 دی 94 پایان 9ماه انتظار شیرین بود. صبح ساعت 9 منو بابا قادر و آرتین و مامانی آماده شدیم که بریم بیمارستان دکتر واسه 28ام وقت عمل داده بود ولی من از شب قبل تکونهای تو خوشگل پسرمو خیلی کم حس میکردم و همین باعث شد که زودتر بیمارستان و همگی بی صبرانه منتظر دیدن روی ماهت بودیم و ساعت 2:55 بعداز ظهر لحظه شماری ما به پایان رسید و تو بدنیا اومدی. آرتین که از صبح منتظرت بود و همش میگفت کی آریا میاد از طرف تو برای آرتین کادو هم خریده بودیم که همین باعث خوشحالی مضاعف آرتین شده بود. وقتی به هوش اومدم خیلی خیلی درد داشتم ولی به محض اینکه تورو آوردن تو اتاق همه چی از یادم رفت و فقط به معصومیت و خوشگلی تو فکر میکردم بعدشم که آرتین با تیپ خوشگلش اوم...
نویسنده :
مامان سپیده
12:13